: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
این است یک عشق جاودانه لحظه ایست عاشقانه کلامیست صادقانه پرسید چقدر مرا دوست داری ؟ سکوتی کردم چند لحظه به چشمهایش خیره شدم گفتم : دوستت دارم به آن اندازه ای که عاشقم ، عاشق یک عاشق واقعی ، عاشق عاشقی که برای رسیدن به تو لحظه شماری میکند به عشق این لحظه های انتظار دوستت به اندازه تمام لحظه های زندگی ام تا آخر عمرم عاشقم به عشق اینکه تو را تا آخرین نفس دارم ، دوستت دارم به عشق اینکه گاهی با تو و گهگاهی به یاد تو در زیر باران قدم میزنم به عشق آمدن باران و به اندازه تمام قطره های باران دوستت دارم به عشق تو به آسمان پر ستاره خیره میشوم به اندازه تمام ستاره های آسمان دوستت به عشق دیدنت بی قرارم ، حالا که تو را دارم هیچ غمی جز غم دلتنگی در دل ندارم،به اندازه تمام لحظه های من که عاشق چشمهایت هستم ، عاشق گرفتن دستهای مهربانت هستم به عشق نگاه به آن چشمهای زیبایت دوستت لحظه های عاشقی با تو چقدر شیرین است ، آنگاه که با تو هستم یک لحظه نفسگیر است ! به شیرینی لحظه های عاشقی دوستت دارم ! من که تنها تو را دارم ، از تمام دار دنیا تنها تو را میخواهم ، تو به اندازه تمام آرزوهایم که تنها تویی ، به اندازه دنیا که میخواهم برای من باشی ، به اندازه همان تنهایی که یا تنها با تو هستم و یا عشق من ، ای بهترینم به عشق همه این عشقها دوستت دارم پرسیدم به جواب این سوال رسیدی؟ اینبار او سکوت کرد و اینبار او با چشمهای خیسش به چشمهایم خیره اشکهایش را پاک کردم و این سکوت عاشقانه همچنان ادامه و باز گفتم : به اندازه وسعت این سکوت
| |
نوشته شده توسط : حامد بهجتی